کشتن آرزوهایی که خودت توی دل یکی کاشتی بی رحمانه ترین کار دنیاس
اینو یادت باشه
این اشکا رو هم یادت باشه
...
آخربه چه گویم هست ازخود خبرم؟چون نیست | وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم؟چون هست | |
شمع دل دمسازم، بنشست چو او برخاست | و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست | |
گر غالیه خوش بو شد، در گیسوی او پیچید | ور وَسمِه کَمانکِش گشت در ابروی او پیوست | |
بازآی که بازآید عمر شدهٔ حافظ | هر چند که ناید باز، تیری که بشد از شست |
تمام تقویم های این چن ساله رو باز کردم و یک راست رفتم سراغ تاریخ میلادت
چن شنبه س... توی فکرم نشستم و برنامه چیدم برای روز تولدت
اینکه چقد به چیزایی که ممکن بود برات هدیه بخرم... به دیدن تو... به اینکه اون لباسا چقد ممکنه به صورتت بیاد و دوست داشتنی ترت کنه ...
و حالا توی این دو هفته دریغ از یه خبر از تو
فردا توی روز تولدت شاید بازم نباشی
هرچند "باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست ..."