روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

35

نه دیگه این واسه ما دل نمی شه

نه دیگه این واسه ما دل نمی شه


هر چی من بهش نصیحت می کنم

که بابا آدم ِ عاقل آخه عاشق نمی شه


می گه یا اسم آدم دل نمی شه

یا اگر شد دیگه عاقل نمی شه


بهش می گم : جون دلم !

چرا از این همه دل


یک کدوم مثل تو دیوونه زنجیری نیست ،

می گه یک دل مگه از فولاده


می گم آخر بابا جون !

اون دل فولادی


دست کم دنبال کیف خودشه

دیگه از اشک چشش


زیر پاش گِل نمی شه

می گه هر سکه می شه قلب باشه


می گه هر سکه می شه قلب باشه

اما هر چی قلب شد دل نمی شه !


نه دیگه ، نه دیگه ، نه دیگه این واسه ما دل نمی شه

نه دیگه این واسه ما دل نمی شه



ترانه­ شهر قصه: بیژن مفید

34

"آدم ویژه ای" هستم


که به خاطر کم حرفی


توی ترجیح ها بعدیم...



33

وقتی دست دلــت از همه جا کوتاه میشه هی فــــــــال میگیری و دست به دامــن حافظ میشــــــی


همـــــش پر از خبرای خوبه


مســـــــافر به زودی خواهــــد آمد... تحفه ای دریافت میکنی...


چراغ امید را دلت روشن کن، امیدت برآورده می شود

32


برگشت روزای خوب... :)


حساسیت هام داغونم میکنه ولی نمیتونم عوضشون کنم :(

31

che bade k jense dustio az aval bad befahmi ... juste firend kojao unaei k man fek mikardam koja... To haghet un entekhabe,vali manam hagh daram bedunam bad fahmidamet.chera az eshtebah daram nemiari Tahamole in shekasto dg nadaram:-( khodaya bidari?