کاش قویتر بودم اونقد قوی که شکستن دل آدما واسم راحت بود
که میشد ندیده بگیرم
که میشد بگذرم
که میشد فراموشت کنم لعنتی :|
تنها چیزی که در زندگیم به صورت تخصصی بهش تسلط دارم ...
انتخاب آدم های اشتباه برای دوست داشتنه
!
چرا نمیتونم مث بقیه باشم؟
چرا نمیتونم خودمو رها کنم
خسته شدم از این حصارایی که دور خودم کشیدم و همه رو ازم دور کرده
خسته شدم از این همه سانسور خودم
واسه هیشکی جذابیت ندارم
دلم مرگ میخاد و بس
شاید من واقعا مشکل دارم که کسی منو نمیفهمه
حافظ تو معرکه ای!
یه لحظه نیت کردم واقعا تو فکر اینه کسیو جای من پیدا کنه ببین چی جواب داد :|
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد | بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد | |
کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش | عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد | |
باغبانا ز خزان بیخبرت میبینم | آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد | |
رهزن دهر نخفتهست مشو ایمن از او | اگر امروز نبردهست که فردا ببرد | |
در خیال این همه لعبت به هوس میبازم | بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد | |
علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد | ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد | |
بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر | سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد | |
جام مینایی می سد ره تنگ دلیست | منه از دست که سیل غمت از جا ببرد | |
راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است | هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد | |
حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار | خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد |