اینکه هیچکی واسه شنیدن حرفات علاقه ای نداره
حتی خواهرت!
ادما دورشونو پر کردن از دغدغه هایی که وقتی واسه شنیدن از تو ندارن. خوب شایدم حق دارن!
بعد از مدتها انقد خوب بودم که اشکام از سر خوشحالی بود...
خوب مگه بی گریه میشه؟ :) یا از سر غصه یا از سر شوق ^_^
تو خوب شدی و من بازم نمیفهمم تا کی این خوب بودن ادامه داره اما دلخوشم به بودنت حتی با اینکه نمیدونم اخرش چیه شاید این تنها راه باقیموندس
حرف امروزتو دوس داشتم :)) برگشتم به اصلم
و من توی دلم چقد قربون صدقت رفتم :)
چه جالب!
ماری راست میگفت این تغییر رفتار فقط ماله توئه... شک نکن با بقیه مثل سابقه!
اینکه سر ساعت به من شب بخیر میگی و روزایی که نیستم این همه طولانی میمونی نشون میده چقد من خسته کننده ام :) و چقد ساده که حسای زود گذرتو باور کردم
هی باور کن عشقی وجود نداره
باور کن
و به این اعتقاد ابلهانه ادامه نده...
وقتی خسته بودم از بودن و نبودنت دعا کردم بری فقط ببینم که رفتی و تموم شده
خدایا چرا همه دعاهارو اینجوری می شنوی؟
دیدن شعرایی که مطمئنی مخاطبش نیستی درد داره
چه زود عشق عوض میکنی چه زود حست عوض میشه...
قرار بود دستتو رها نکنم تو قول گرفتی ازم
خودتم جا زدی...
گاه
آدمی تنهاتر از آن است که سکوتش میگوید...
گاه
تنــهایی، تنهاتر از آن است که دیـــده شـــود...!
محمدعلی بهمنی
هیچی انگار این تنهایی لعنتیو پر نمیکنه
دل خوش بودم به یه موجود کوچولو توی این دنیا
امیدوارم خدا دلخوشیاتو ازت بگیره ن که دلخوشیه منو ازم دور کردی
دیشب ارزو کردم بمیری
اره بمیری
تویی که منو کشتی
منی دلخوش بودم به حضور همین فسقلی
اما تو گرفتیش
خدا بیدااااااااااااااااری
دیگه نمیکشم
امروز اخرین رفیق از اکیپ دبیرستانم رفت و من موندم و حوضم و تنهایی...