نمیدونم به حس خودم شک کنم یا ...
این همه استاتوس عاشقانه واسه من نمیتونه باشه وقتی هیچوقت ابراز نمیشه!
دلسرد شدم از تو و دوست داشتن و رسیدنت
هربار که میشکنم یه قدم ازت دور میشم دلم یه قدم میره عقب
ولی اون همه اشکای پریشب پای مانیتور دیگه خیلی دورت کرد . خیییییییلی...
وقتی حتی خودتم نمیدونی چه جوری داری منو له میکنی ...
وقتی عادت کنی که شادیت وابسته باشه به حضور و شادی دیگران مجبوری روزای خوب و بد زندگیتو با خوشحالی و غم اونا هماهنگ کنی
حماقت یعنی این...!
حتی نمی توانم خوشحالت کنم:(
پس من به چه دردی میخورم:|
نه دیگه این واسه ما دل نمی شه
نه دیگه این واسه ما دل نمی شه
هر چی من بهش نصیحت می کنم
که بابا آدم ِ عاقل آخه عاشق نمی شه
می گه یا اسم آدم دل نمی شه
یا اگر شد دیگه عاقل نمی شه
بهش می گم : جون دلم !
چرا از این همه دل
یک کدوم مثل تو دیوونه زنجیری نیست ،
می گه یک دل مگه از فولاده
می گم آخر بابا جون !
اون دل فولادی
دست کم دنبال کیف خودشه
دیگه از اشک چشش
زیر پاش گِل نمی شه
می گه هر سکه می شه قلب باشه
می گه هر سکه می شه قلب باشه
اما هر چی قلب شد دل نمی شه !
نه دیگه ، نه دیگه ، نه دیگه این واسه ما دل نمی شه
نه دیگه این واسه ما دل نمی شه
ترانه شهر قصه: بیژن مفید