روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

چقدر دلم تنگ شده برای روزهای مهم بودنم!

روزهایی که بود و نبودم برایت فرق می کرد

روزهایی که خوشحالیت را حس میکردم

روزهایی که اجازه میدادی با تو غصه بخورم برای تمام سختی های پیش رویت

روزهایی که حس میکردم وجودم برای حال تو فرق می کند

اما حالا هر روز بغض می کنم از نبودن هایی که گویا اصلا حس نمی کنیشان 

آخر لطفت شاید_ اگر من جرات ابراز دلتنگی و بی قراری کنم_ این باشد که : خوب مشغولی!

توقع دلتنگیت هم که محال ممکنات عالم است


با همه ی وجودم تنهایی رو حس میکنم توی دنیای سرد از نبودت ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد