روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

یه وقت پر کن به معنی واقعی ...

نه هیچی بیشتر حتی ...

چقدر این یه ساله پیر شدم

چقد صورت نازنینم داغون شده

چقد دوست داشتنی بودم و حالا از عکس العمل بقیه می فهمم دیگه اثری از اون زیبایی نیست

حتی وقتی مامان بهم میگه چقد تغییر کردی و در جواب زشت تر شدم فقط لبخند میزنه

یعنی اشکای این یه ساله بیش از حدی که فکر میکردم اثر کرده ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد