روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

تا وقتی لازم نیست به کسی توضیح بدهی چه مرگته خوبی

خوب که! یعنی قابل تحمله دنیا

ولی به محض اینکه با اصرارای یکی باید یادآوری کنی چی شده که این حالو داری تازه به عمق فاجعه پی میبری

تازه از خودت میپرسی دارم چه جوری تحمل میکنم واقعا ؟!

محبت! واژه گم شده رابطه ی من

من یه شنونده فعالم ! که باهات همراهی میکنم و میترسم بیش از این ازت بخواهم و همینم از کف بدم

خوب بدم!

نه ! نشد دیگه ! از سر شکم سیری حرف نزن


صبح حافظ باز کردم و جوابش بهم ... :

ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت

به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست 

:)



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد