روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

سال بدی شروع شده با اون دختره خودخواه عوضی که دلمو صرفش کردم

نحوستش همه ی سالمو گرفت

تمام تعطیلات عید با گریه و اشک و چشم انتظاری

و حالا پاییزش با گندترین اتفاقات

با رفتن همیشگی تو 

با خورد شدن غرور من

با تنهایی همیشگی دلم

پر از بغض و اشک و انتظار

کاش این سال لعنتی زودتر تموم شه


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد