دلتنگی یعنی حتی از آفلایناشم عکس بگیری و هرروز بعد از نگاه به عکساش تکستاشو بخونی و ....
دلم خیلی واست تنگ شده
خیـــــــــــــــــــلی
یه جور خیلی که توش پر از غصه است
یه جور خیلی که ته دلم از شدتش فکر کردن به آخــرش هری میریزه پایین
یه جور خیلی که تهش یه دنیا ناامیدی و حسرت و آرزوی به باد رفته س
کاش یه جور دیگه تموم می شد کاش آخرش آرزوهــای من زیر یه غرور و کلی ابهام خاک نمیشد
کاشی که هیچوقت سبز نمیشه
دور شدن و فراموش کردن ... دور شدن و تلاش برای انکار انتظار... دور
شدن و نبودنت و مرور خاطرات... دور شدن و انتظار .... دور شدن و خیالبافی
اینروزا شدم یه جفت چشم خیالباف... آره چشمایی که می بندم و فکر میکنم به روزایی که گذشت به اینکه من چه جوری دیدمشون و واقعا چیا گذشته باز بدبینی میاد سراغم باز فکر فکر فکر و اینبار خیالبافیها شروع میشه ...
بالاخره زنگ میزنی! جواب نمیدم نگران میشی تماس از یه آشنای دیگه ... شاید مامانت ... شاید نه... پیش خودت فکر میکنی ... از من بدت میاد؟ بهم حق میدی و عذر میخوای ؟ سعی میکنی متقاعدم کنی که اشتباه کردم؟ می خندی و میگی اصلا چرا باید ناراحتت میکرد؟ سعی میکنی باز دلمو به دست بیاری؟ اقرار می کنی کسی هست و من باید عاقلانه نگاه کنم ؟ ...
نمیدونم هیچی نمیدونم ... برای هر نوع پیش بینی فلجِ فلجم ... میرم وبلاگ دوستتو میخونم خوشحالم جوون گرفته ... خوشحالم ... تمام تلاشم برای پاک کردنت خلاصه شد توی پاک کردن آهنگات از گوشیم ولی عکسات ...
شاید چون توی اون عصبانیت و درموندگی فک میکردم چقد بهم دروغ گفتی ... ولی چشماتو نمیتونم پاک کنم ... تمام دنیای من همون چشمای مهربونته که باهاشون کلی حرف داشتم و دارم ...
اینکه توی دل تو چی میگذره یا حرف حافظ یا ...
صلحی کن و بازآ، که خرابم ز عتابت
آیدی روشنت تا 9 صبح یعنی منتظری
ولی ترس من از بودن و موندن پای آدمی که عشق و حال و خوشیش با یکی دیگه س و روزمرگی و به اجبار حرف زدنش با من ...انقد حالمو بد میکنه که ترجیح میدم تنهایی رو
ترجیح میدم یه تیکه از قلبمو بکنم و توی سکوت خفه خون بگیرمو ودیگه نبینمت
تا قیامت
برات از ته قلبم با همه عشقی که توی این سالها جمع شده از خوبیات،آرزو میکنم بهترین ها پیش روت باشه
آرزو میکنم کنار یکی که لایقته خوشحــــــــــــــال باشی چون لایقشی
جای تورو کسی نمیگیره
حسای با تو بودن تا سالها دلمو گرم نگه میداره
همونطور که حس تلخ این خیانتت زهری روی قلبم ریخت که هرگز فراموش نمیشه