روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

عاشقتم

هر اتفاقیم بیفته این حسم بهت امکان نداره عوض بشه

یاد عوضی بازیای " م " که میفتم فک میکنم این از خود گذشتگی تو که با دلخوری بهش نگاه میکنم خودش عشقه

اما من دل بستم

امید بستم به یه خیالی که به قول تو فقط یه درصد احتمالش هست

اما من این احتمال آرومو نشدنیو به هزار تا شدن و بودن کنار هرکس دیگه ای ترجیح دادم و بازم اگه تو مرد راه باشی میدم

من نمیخواهم به هیچی مجبورت کنم 

نمیخواهم حس کنی مجبوری

ببخشید اگه ناراحتت کردم

اگه حس عذاب وجدان بهت دادم 

اگه بار گناه این حسارو به دوش تو انداختم

اگه این حس سنگینمو بهت نشون دادم

تو مقصر نیستی

تو خیلی خوبی 

فقط قول بده هیچوقت بد نشی

باشه ؟همیشه خوب بمون 

حتی اگه من نباشم

حتی اگه قراره برم گورمو از زندگی تو گم کنم

تو رو خدا بد نشو

خوشبخت باش 

خوشحال باش

....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد