اینکه به هم با این عکسها علامت میدیم شاید مسخره به نظر بیاد
کارت من... غذای مشترک روز آخر
دلم میخواست جور دیگه ای بود آخر این قصه
وای خدایا خسته شدم از این بغض و از این همه اشکهایی که فقط یه تلنگر میخاد واسه پایین اومدن
{فسقلی}
......................
تو نیستی و من اینجا نگران نگرانیاتم
نمیدونم از پس این همه فشار چه جوری بر میای اما تو خیلی محکمی مرد من
تو از پس همه اش برمیای
بهت ایمان دارم :)
........................
مریم عزیزم هنوز واسه نوشته های صبحت بغض رهام نکرده
بودنت همیشه دلگرمیه
توی این روزایی که تنها همدلم تویی