روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

تنها تر از ادمی که بدی می بینه و میمونه؟

تنهاتر از ادمی که میشینه حرف زدنتو با بقیه توی سکوت نگاه میکنه و جرات رو کردن خودشو نداره؟

ترسو تر از من؟

باز معده درد 

باز حال بد

باز دلشوره ای که داره نابودم میکنه

باز روزایی که نمیتونم بخندم ، نمیتونم غذا بخورم

باز حال تهوع

....

فسقلی عزیز بیرحمم

تو بی منطق ترین و سنگدل ترین آفریده ی خدایی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد