روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

باید به فکر تنهایی خودم باشم
دست خودم را می‌گیرم و
از خانه بیرون می‌زنیم.

در پارک
به جز درخت
هیچ‌کس نیست.

رُوی تمام نیمکت‌های خالی می‌نشینیم
تا پارک،
از تنهایی رنج نبرد.

دلم گرفته
یاد تنهایی اتاق خودمان می‌افتم
و از خودم خواهش می‌کنم
به خانه باز گردد...!

محمدعلی بهمنی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد