روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد


فک کن بعد از یه هفته که می جنگی با خودت سراغ دنیای مجازی نیای

چند تا آف...

یه میس یو خشک و خالی و بی عاطفه!... من خانوم جوانمم ؟؟!

چقدر پرشور و پر از علاقه یک هفته نبودم و این تمام دلتنگی تو  ِ ....دلخوش به کی بودم!!!!؟


و جالبتر تعبیر تو از بودن من!

من چاقوی توی شیکمت بودم :) تو عشقمی! بعد من...

همون بهتر که نیستم

نبودنم واسه تو یه نفر باید توجیه داشته باشه که...

باور نمیکنم اون همه عشقو اینجوری تفسیر کنی

از علاقم بهت چیزی کم نمیشه ولی از باورام چیزی نمونده

قسم میخورم دیگه دوس نداشته باشم...هیشکیو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد