روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد


درگیر یه آدم شدن یعنی میدونی دیگه دلش باهات نیست

میدونی احمقانه بوده اون همه آتیش هایی که ادعا میکرد حتی گریه هاش.. آهنگاش...

میدونی و دیدی گریه هات اثری روش نذاشته و نمیذاره اما باز نمیتونی دل بکنی

اه لعنت به هرچی احساس گنده

سردردم داره اشکمو در میاره بغض داره خفم میکنه

تو هستی اما نه با من :)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد