روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد

روزمرگی های من

می نویسم که فراموش نکنم امروزم چطوری سپری شد... شاید فردا دلیلی برای لبخند باشد



دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم


گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم


...




تا کی باید ندونم دارم چه غلطی میکنم؟

حافظ توام مارو گرفتیا! الکی چرا هی امیدوارم می کنی :(

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد